بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 43221
کل یادداشتها ها : 64
این همه پست رو میذارم.شما هم میاید میخونید و میرید
ولی کسی نمیفهمه که تمام اینا رو از ته دل مینویسم
کسی نمیفهمه اینا حرفای دلمه
نمیفهمه چقد واسه من سخته وقتی با کس دیگه مبیبینمش
چقد سخته وقتی با یکی غیر از من گرم میگیره
نمیدونید من دوسش دارم
نمیدونید چقد سخته از دوریش بمیری ولی حق نداشته باشی اظهار کنی
سخته وقتی نباید تو چشماش نگاه کنم
سخته فقط از دور فقط به رفتنش نگاه میکنم
سخته اون مسیرو که با هم میرفتیم تنها برم
سخته وقتی میبینم اون ساعتایی که با من بود رو حالا با کس دیگه ست
سخته وقتی واسش منتظر میمونه
سخته همه آرزوهامو فراموش کنم
به خدا سخته وقتی دوسش دارم و کنارم نیست
اینارو چجوری بهش بگم؟
باید چکار کنم که دوباره پیشم باشه؟
یه نفس عمیق میکشم
پیش بقیه بغضمو با یه لیوان سکوت سر میکشم و میگم چیزی نیست
ولی شما بدونید عاشق نور خسته شده و داره تو تنهایی میمیره
شما بدونید من عاشقم...........
عاشق