بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 43238
کل یادداشتها ها : 64
لطفا بخونید و نظر بدید:
1_خسته ام از روزهایی که شبیه روز مرگند اما روز مرگم نیستند .
2_در خیالــم پشت ســرت آب ریخــتم !!!
نه برای اینکه برگــــردی!
تا پــاک شــود
هـرچه ردپــای توســت از زنـدگی . . .
3_میدانم
تو خیانت نمیکنی
از دوست داشتن زیادی بود
اگر
محبتت را
با دیگری تقسیم کردی
4_هـیـچ کـس دیـگـــــر او نـمـی شـود ..
حـتـی خـــودش …!
5_خودش را در آغـــوش دیگری پرت میکند
در تخت دیگـــری غلت میزنـــد اما
خــدا و خودش میداند که دارد
حواسش را پـــرت میکند
که دارد میان درد عشــق غلت میزند
… … … دلش را جا گذاشته
میداند کجا
اما نمیشود برود ســـراغ دلش
راضیست به غلت زدن و پرت شـــدن
6_انتظار سخت تره یا اینکه باور کنی دیگه نمیاد و نباید منتظر باشی …… ؟؟؟؟؟
7_تقدیم به کسی که بهترین خاطرات جوانی ام را مدیونشم!
به طرز عجیب و احمقانه ای دلم برایت تنگ است!
دلخوشیها کم نیست!
آدمهای دورو برم هم کم نیستند!
میآیند، لبخندی روی لبم مینشانند و میروند…
ولی دلتنگی عجیبی همیشه و همه جا همراه من است.!
نمیدانم این روزهایت چطور میگذرد؟!
نمیدانم توأم دلتنگی یا نه؟!
میدانم که میخوانی و میدانم که نمیدانی چقدر این دلتنگی برایم زجرآور است…
آنها که کمتر مرا میشناسند هنوز هم میگویند:
خوشبحالت عجب روحیه ای داری!
کاش بلد بودیم مثل تو ساده بگیریم و بخندیم…
اما
انها که بیشتر میشناسندم میگویند: نفسهایت غبار دارد…
چشمانت تار است…
از کجا بگویم؟؟
از آغوشهایی که اندازه ام نمیشوند؟؟
لبخندهایی که شادم نمیکنند؟!
از آدمهایی که نمیخواهم بیشتر بشناسمشان؟؟
خلاصه دلم روشن است…!
فقط همین از مرد نویسنده ی تو باقی مانده است که برایت این همه عاشقانه نوشت و تو…
8_از نگاه تو اگر
زندگی همین کارهای روزمره
همین نفسیست که میآید و میرود از سینه
آری
هنوز زندگی میکنم
اما اگر فکر میکنی
شاید زندگی چیزی بیشتر از اینها باشد
نام مرا در میان زندگان جستجو مکن….
9_من از رقابت نمیترسم. قضیه درست برعکسه. متوجه نیستی؟ من از این میترسم که بخوام رقابت کنم؛ این چیزیه که من رو میترسونه. اینکه به طرز وحشتناکی طوری تربیت شدهام که ارزشهای همه رو قبول کنم، و اینکه تشویق شدن رو دوست
دارم، و دوست دارم مردم با حرارت دربارهام حرف بزنند، دلیل نمیشه این کار درست باشه. ازش خجالت میکشم؛ حالم رو بهم میزنه. حالم از اینکه شجاعتش رو ندارم که یه هیچ کس مطلق بشم بهم میخوره. حالم از خودم یا هرکس دیگهای که بخواد یه جوری جلب توجه کنه بهم میخوره…!
10_… وقتی برای تو مینویسم خیلی کودن و احمق میشوم. چرا؟ بهت اجازه میدهم این مسئله را تجزیه و تحلیل کنی. فقط بیا این آخر هفته اوقات محشری داشته باشیم. منظورم این است که برای یک بار هم که شده, اگر امکان دارد, سعی نکن همه چیز را تا حد مرگ تجزیه و تحلیل کنی, مخصوصاً من را…!
11_زندگی کوتاه است،
قواعد را بشکن،
سریع فراموش کن،
به آرامی ببوس،
واقعاً عاشق باش،
بدون محدودیت بخند،
و هیچ چیزی که باعث خنده ات میگردد را رد نکن..
12_مرد باید
وقتی مخاطبش عصبانیه , ناراحته , میخواد داد بزنه
وایسه روبروش بگه تو چشام نیگا کن
بهت میگم تو چشام نیگا کن
حالا داد بزن , بگو از چی ناراحتی
بعد مخاطب داد بزنه , گله کنه , فریاد بکشه , گریه کنه
حتی با مشتای زنونه ش بکوبه تو بغله مرد
آخرش خسته میشه میزنه زیر گریه
همونجا باید بغلش کنه
نذاره تنها باشه
حرف نزنهها , توضیح ندهها , کل کل نکنهها , توجیه نکنهها
فقط نذاره احساس کنه تنهاست
مرد باید گاهی وقتا مردونگیشو با سکوت ثابت کنه
13_به قدر هرچه گل دیدم ، مرا آزار کردی تو
خیانت را در دلم تکرار کردی تو
عجب دیوانه بودم من ، که دل بستم به چشمانت
شنیدم بارها باد دیگران بودی, ولی حیف
شهامت مال هرکس نیست، پس انکار کردی تو
و کار این دل دیوانه را دشوار کردی تو
شبی که با دیگری در کوچه دیدمت ، جا خوردی و ناچار
این طلوع تازه را انکار کردی تو
نمیبخشم تو را ، او را ، و هرکس را که بد باشد
خدایم خود تلافی میکند، هر کار کردی تو
14_اینک اعتراف من،اعترافیست شیرین…
بی کس و کار شده ام اما هنوز مثل تو…
بی همه چیز نشده ام!
15_من اینجا نشسته ام…
تنها…
در کافه ای دود گرفته…
همه این جا خیلی شادند…
اما من سکوت کرده ام…
چون فهمیده ام که هیچ کس دلش برایم تنگ نمی شود…!!!
آری…
بهترین سالهای عمر من به تنهایی در حال عبور هستند…
و دریغ از وجود پر احساسی که برای ادامه انگیزه ام دهد…!!!
16_گاهی دلت میخواد همه بغضهایت از توی نگاهت خونده بشن،
میدونی جسارت گفتن کلمههارو نداری،
اما یه نگاه سرد تحویل میگیری،یا جمله ای مثل:چیزی شده؟؟؟
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی
و با لبخند میگی نه هیچی…
17_من و تو……
کدامین رکعت عشق را نخوانده ایم
که این گونه…..
سجده سجده…..
شکسته میشویم
و هنوز هم متهم به کافر بودنیم؟!
18_وقتی میخوای یه رابطه رو به هم بزنی
خوب به هم بزن…
اما لگد کوبش نکن…
بذار برو…
اما داغونش نکن…
با احساسش، فکرش، اعتمادش و غرورش بازی نکن…
چون بعد از رفتن تو فقط غمگین نمیشه
تا سالها باید با یه ترس لعنتی زندگی کنه و نتونه دیگه به هیچ کس اعتماد کنه…
حتی برای یه دوستی ساده…
لعنت به اونی که اینو نفهمید… و اینکارو کرد..
19_کم سرمایه ای نیست ؛
داشتن آدمهایی که حالت رابپرسند !
ولی …
از آن بهتر داشتن آدمهاییست
که وقتی حالت را میپرسند
بتوانی بگویی :
خوب نیستم … !!!
20_یه وقتایی “چه خبر؟”
یعنی باهام حرف بزن!
یعنی حوصله ندارم!
یعنی تنهام…!
“کجایی؟” یه وقتایی “کجایی؟” نیس!
یعنی یکی منتظرته!
یکی بی تو مونده!
یعنی یکی نگرانته!
یعنی . . .
یعنی چرا اینجا نیستی!!!
21_وقتی میگم دیگه سراغم نیا ,
فکر نکن که فراموشت کردم یا دیگه دوستت ندارم!,
نه….من فقط فهمیدم وقتی دلت با من نیست,
بودنت مشکلی رو حل نمیکنه,
تنها دلتنگترم میکنه.
22_باور کن
هر چقدر هم که پای یه علف هرزه
آب و کود بدی
واست میوه نمیاره
ببین وقتت رو با کی پر میکنی…..!
23_دلم میخواهد آلزایمر بگیرم
و یک فنجان چای را در اتاقی بنوشم
که نمیشناسم
در اتاقی که هیچ قاب خالی عکسی مرا به گذشته نرساند
و من این نباشم که هستم
گاهی که دلم میگیرد دلم میخواهد که دیگر دلم نگیرد
24_امشب تمام حوصله ام را
در یک کلام کوچک
در تو
خلاصه کردم
ای کاش می شد
یک بار
تنها همین
یک بار
تکرار می شدی!
تکرار..
25_گاهی نگاهش که میکنی میبینی
دوستش داری، مهربان است و بی ریا…
در خیالت برای احساست به او، لباس عشق میدوزی!
اما هرجور که اندازه میگیری میبینی به قدوقواره اش نمیخورد
دلگیر میشوی، دوباره محاسبه میکنی
اما…
نه نمیشود، قدوقامت احساست به او، به پای عشق نمیرسد
دوباره اسیر تردید میشوی،
آرام آرام احساست را کنار میزنی ،
و تنها میشوی…
با پیراهنی که هنوز اندازه “هیچکس” نیست..
26_توی زندگی هر کدوممون شبهایی بوده که …
جـون کَندیم تا صبح شـده …!
27_تنهایی شاید روزای آدم و خراب نکنه!!
اما
شبای آدم و نابود میکنه…: