کلبه ی نور
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  m!l@d[4]
 

سلام همتونو دوست دارم مواظب خودتون باشین همین

    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 38
کل بازدید : 43250
کل یادداشتها ها : 64

پیوست ها

نوشته شده در تاریخ 92/1/21 ساعت 10:31 ص توسط m!l@d


یه چیزی بگو بذار قانع شم
تا نتونم جلوی رفتنت مانع شم
مگه نمیبینی چقد خراب و داغونم؟
تو این اوضاع منو تنها نذار خواهشا
بگو چرا داری میری؟آخه به چه قیمتی؟
کیه که مثه من رو تو بتونه بشه غیرتی
یا باتو تا بکنه تو هر شرایط بدی
اونوقت توی بی معرفت حتی جوابشو ندی
د یه چیزی بگو چرا حرف نمیزنی؟
چرا فاصله میگیری به من دست نمیزنی؟
چرا همیشه همه جا باید تورو ببینم؟
مگه نمیگفتی که دیگه هرز نمیپری؟
.
.
.
نیستی تا ببینی که از همه چی خسته شدم
قیافمو ببین چقد شکسته شدم
چقد سختی کشیدم چقد ضربه خوردم
وقتی فهمیدم رفتارت با من سرده مردم
چه شبایی که تا صبح بیداری کشیدم
ناخونای عصبی که روی دیوار میکشیدم
بازم آرومم نمیکرد روم تأثیری نداشت
فک میکردم عزیز تر از خودم کسی نیس براش
ببین چکار کردی با من لامصب
هر شب کارم شده گریه یا مستم
تو اوج دوستی چطور ولم کردی؟
وقتی مشکلی نبود بین ما اصلا
.
.
.
دیگه صبحا کنار تو چشم وا نمیکنم
دیگه اعتمادی به این عشقا نمیکنم
کسی هم نمیخوام که بهم توجهی کنه
همه که مثه تو منو اشباع نمیکنن
همه که مثه تو بامن خوب تا نمیکنن
منو از ته دل از اون بوسا نمیکنن
یا اون روزا که میبرن از هر کس و ناکسی
خودشونو توی دلم انقد زود جا نمیکنن
دیگه شبا نمیام پشت خطیت
خوشحالم که کنار اون خوشبختیدلم شکست
خوشحالم که یه حساب سوا روش کردی
و بخاطر اون منو فراموش کردی
.
.
.



نفس...   





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ