تورو کجا گمت کردم؟بگو کجای این قصه؟
که حتی جوهر شعرم همینو از تو میپرسه
که چی شد اون همه رویا،همون قصری که میساختیم
دارم حس میکنم شاید،منو تو عشقو نشناختیم
میون قلبای امروزیه ما
نمیدونم چرا نمیشه پل بست
مثه دو ماهی افتاده بر خاک،
به دور از چشم دریا رفتیم از دست
به لطف و حرمت خاطره هامون
نگو همیشه یاد من میمونی
که نه من مثل اون روزای دورم
نه تودیگه برای من همونی
بذار جز این سکوت سرد لبهات
برام چیزی به یادگار نمونه
بذار تا نقطه ی پایان این عشق
مثه اشکی بشینه روی گونه
میون قلبای امروزیه ما
نمیدونم چرا نمیشه پل بست
مثه دو ماهی افتاده بر خاک،
به دور از چشم دریا رفتیم از دست
تحمل میکنم غیبت ماهو
میدونم نیمه ی همدیگه هستیم
نشد پیدا بشیم تو متن قصه
به رسم عاشقی هر دو شکستیم
GOOGOOSH

ای خوب بود اگر که بابا نمیشدم من
بابای یاس و سام و سارا نمیشدم من
بودم اگر که آدم یا می رسید عقلم
دارای بچه آن هم سه تا نمیشدم من
بسیار ضد حالند.آفات جان و مالند
گفتند اهل تحقیق دانا نمیشدم من
ای کاش اسیر گرگ گرسنه بودم
اما دمی اسیر اینها نمیشدم من
در این میانه سالی اصلا نمانده حالی
بی بچه،پیر مثل حالا نمیشدم من
خوش بود روزگارم در پیش این نگارم
یک لحظه از کنارش پا نمیشدم من
زیرا در آن زمانه دنبال آب و دانه
دایم از آن زمانه پران نمیشم من
با مبلغ حقوقم بودیم شاد و خرم
پاسی ز برج رفته رسوا نمیشدم من
آن روزها برای فرضا اضافه کاری
در پیش هر مدیری دولا نمیشدم من
بودیم کیش و قشم و آنتالیا و لندن
یک روز توی تهران پیدا نمیشدم من
هیکل شبیه رستم،عالی و قرص و محکم
از جمع آرنولدان،منها نمیشدم من
وقتی که مینشستم در پشت کادیلاکم
یا میشکست فرمان یاجا نمیشدم من
آن دوره جوانی میشد اگر که تکرار
زن میگرفتم اما بابا نمیشدم من
.
.
.
روز همه پدرا مبارک.....

کاش بتونیم ذره ای از زحماتشونو جبران کنیم...

کشتی نساز ای نوح طوفان نخواهد آمد.
بر شوره زار دل ها باران نخواهد آمد
شاید به شعر تلخم خنده زنی تو اما
جایی که سفره خالیست ایمان نخواهد آمد

از کسی که دوستش داری ساده دست نکش
شاید دیگه هیچ کس رومثل اون دوست نداشته باشی
و
از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن
چون شاید هیچ کس تورو مثل اون دوست نداشته باشه