کلبه ی نور
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  m!l@d[4]
 

سلام همتونو دوست دارم مواظب خودتون باشین همین

    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 43212
کل یادداشتها ها : 64

پیوست ها

1 2 >
نوشته شده در تاریخ 91/12/27 ساعت 12:18 ع توسط m!l@d


لطفا بخونید و نظر بدید:

1_خسته ام از روزهایی که شبیه روز مرگند اما روز مرگم نیستند .

 

2_در خیالــم پشت ســرت آب ریخــتم !!!

نه برای اینکه برگــــردی!

تا پــاک شــود

هـرچه ردپــای توســت از زنـدگی . . .

 

3_می‌دانم
تو خیانت نمی‌کنی
از دوست داشتن زیادی بود
اگر
محبتت را
با دیگری تقسیم کردی

 

4_هـیـچ کـس دیـگـــــر او نـمـی شـود ..
حـتـی خـــودش …!

 

5_خودش را در آغـــوش دیگری پرت می‌کند
در تخت دیگـــری غلت می‌زنـــد اما
خــدا و خودش می‌داند که دارد
حواسش را پـــرت می‌کند
که دارد میان درد عشــق غلت می‌زند
… … … دلش را جا گذاشته
می‌داند کجا
اما نمی‌شود برود ســـراغ دلش
راضیست به غلت زدن و پرت شـــدن

 

6_انتظار سخت تره یا اینکه باور کنی دیگه نمیاد و نباید منتظر باشی …… ؟؟؟؟؟

 

7_تقدیم به کسی که بهترین خاطرات جوانی ام را مدیونشم!
به طرز عجیب و احمقانه ای دلم برایت تنگ است!
دلخوشیها کم نیست!
آدمهای دورو برم هم کم نیستند!
می‌آیند، لبخندی روی لبم می‌نشانند و می‌روند…
ولی دلتنگی عجیبی همیشه و همه جا همراه من است.!
نمی‌دانم این روزهایت چطور می‌گذرد؟!
نمی‌دانم توأم دلتنگی یا نه؟!
می‌دانم که می‌خوانی و می‌دانم که نمی‌دانی چقدر این دلتنگی برایم زجرآور است…
آنها که کمتر مرا میشناسند هنوز هم می‌گویند:
خوشبحالت عجب روحیه ای داری!
کاش بلد بودیم مثل تو ساده بگیریم و بخندیم…
اما
انها که بیشتر میشناسندم می‌گویند: نفسهایت غبار دارد…
چشمانت تار است…
از کجا بگویم؟؟
از آغوشهایی که اندازه ام نمیشوند؟؟
لبخندهایی که شادم نمی‌کنند؟!
از آدم‌هایی که نمی‌خواهم بیشتر بشناسمشان؟؟
خلاصه دلم روشن است…!
فقط همین از مرد نویسنده ی تو باقی مانده است که برایت این همه عاشقانه نوشت و تو…

 

8_از نگاه تو اگر
زندگی همین کارهای روزمره
همین نفسیست که می‌آید و می‌رود از سینه
آری
هنوز زندگی می‌کنم
اما اگر فکر می‌کنی
شاید زندگی چیزی بیشتر از اینها باشد
نام مرا در میان زندگان جستجو مکن….

 

9_من از رقابت نمی‌ترسم. قضیه درست برعکسه. متوجه نیستی؟ من از این می‌ترسم که بخوام رقابت کنم؛ این چیزیه که من رو می‌ترسونه. اینکه به طرز وحشتناکی طوری تربیت شده‌ام که ارزش‌های همه رو قبول کنم، و اینکه تشویق شدن رو دوست
دارم، و دوست دارم مردم با حرارت درباره‌ام حرف بزنند، دلیل نمی‌شه این کار درست باشه. ازش خجالت می‌کشم؛ حالم رو بهم می‌زنه. حالم از اینکه شجاعتش رو ندارم که یه هیچ کس مطلق بشم بهم می‌خوره. حالم از خودم یا هرکس دیگه‌ای که بخواد یه جوری جلب توجه کنه بهم می‌خوره…!

10_… وقتی برای تو می‌نویسم خیلی کودن و احمق می‌شوم. چرا؟ بهت اجازه می‌دهم این مسئله را تجزیه و تحلیل کنی. فقط بیا این آخر هفته اوقات محشری داشته باشیم. منظورم این است که برای یک بار هم که شده, اگر امکان دارد, سعی نکن همه چیز را تا حد مرگ تجزیه و تحلیل کنی, مخصوصاً من را…!

 

11_زندگی کوتاه است،
قواعد را بشکن،
سریع فراموش کن،
به آرامی ببوس،
واقعاً عاشق باش،
بدون محدودیت بخند،
و هیچ چیزی که باعث خنده ات میگردد را رد نکن..

 

12_مرد باید
وقتی مخاطبش عصبانیه , ناراحته , میخواد داد بزنه
وایسه روبروش بگه تو چشام نیگا کن
بهت میگم تو چشام نیگا کن
حالا داد بزن , بگو از چی ناراحتی

بعد مخاطب داد بزنه , گله کنه , فریاد بکشه , گریه کنه
حتی با مشتای زنونه ش بکوبه تو بغله مرد

آخرش خسته میشه میزنه زیر گریه

همونجا باید بغلش کنه
نذاره تنها باشه
حرف نزنه‌ها , توضیح نده‌ها , کل کل نکنه‌ها , توجیه نکنه‌ها
فقط نذاره احساس کنه تنهاست

مرد باید گاهی وقتا مردونگیشو با سکوت ثابت کنه

 

13_به قدر هرچه گل دیدم ، مرا آزار کردی تو
خیانت را در دلم تکرار کردی تو
عجب دیوانه بودم من ، که دل بستم به چشمانت
شنیدم بارها باد دیگران بودی, ولی حیف
شهامت مال هرکس نیست، پس انکار کردی تو
و کار این دل دیوانه را دشوار کردی تو
شبی که با دیگری در کوچه دیدمت ، جا خوردی و ناچار
این طلوع تازه را انکار کردی تو
نمی‌بخشم تو را ، او را ، و هرکس را که بد باشد
خدایم خود تلافی می‌کند، هر کار کردی تو

 

14_اینک اعتراف من،اعترافیست شیرین…

بی کس و کار شده ام اما هنوز مثل تو…

بی همه چیز نشده ام!

 

15_من اینجا نشسته ام…
تنها…
در کافه ای دود گرفته…
همه این جا خیلی شادند…
اما من سکوت کرده ام…
چون فهمیده ام که هیچ کس دلش برایم تنگ نمی شود…!!!
آری…
بهترین سال‌های عمر من به تنهایی در حال عبور هستند…
و دریغ از وجود پر احساسی که برای ادامه انگیزه ام دهد…!!!

 

16_گاهی دلت میخواد همه بغضهایت از توی نگاهت خونده بشن،
میدونی جسارت گفتن کلمه‌هارو نداری،
اما یه نگاه سرد تحویل میگیری،یا جمله ای مثل:چیزی شده؟؟؟
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی
و با لبخند میگی نه هیچی…

 

17_من و تو……
کدامین رکعت عشق را نخوانده ایم
که این گونه…..
سجده سجده…..
شکسته می‌شویم
و هنوز هم متهم به کافر بودنیم؟!

 

18_وقتی می‌خوای یه رابطه رو به هم بزنی
خوب به هم بزن…
اما لگد کوبش نکن…
بذار برو…
اما داغونش نکن…
با احساسش، فکرش، اعتمادش و غرورش بازی نکن…
چون بعد از رفتن تو فقط غمگین نمیشه
تا سال‌ها باید با یه ترس لعنتی زندگی کنه و نتونه دیگه به هیچ کس اعتماد کنه…
حتی برای یه دوستی ساده…
لعنت به اونی که اینو نفهمید… و اینکارو کرد..

 

19_کم سرمایه ای نیست ؛
داشتن آدمهایی که حالت رابپرسند !
ولی …
از آن بهتر داشتن آدمهاییست
که وقتی حالت را میپرسند
بتوانی بگویی :
خوب نیستم … !!!

 

20_یه وقتایی “چه خبر؟”
یعنی باهام حرف بزن!
یعنی حوصله ندارم!
یعنی تنهام…!
“کجایی؟” یه وقتایی “کجایی؟” نیس!
یعنی یکی منتظرته!
یکی بی تو مونده!
یعنی یکی نگرانته!
یعنی . . .

یعنی چرا اینجا نیستی!!!

 

21_وقتی میگم دیگه سراغم نیا ,
فکر نکن که فراموشت کردم یا دیگه دوستت ندارم!,
نه….من فقط فهمیدم وقتی دلت با من نیست,
بودنت مشکلی رو حل نمیکنه,
تنها دلتنگترم میکنه.

 

22_باور کن
هر چقدر هم که پای یه علف هرزه
آب و کود بدی
واست میوه نمیاره
ببین وقتت رو با کی پر میکنی…..!

 

23_دلم میخواهد آلزایمر بگیرم
و یک فنجان چای را در اتاقی بنوشم
که نمی‌شناسم
در اتاقی که هیچ قاب خالی عکسی مرا به گذشته نرساند
و من این نباشم که هستم
گاهی که دلم میگیرد دلم میخواهد که دیگر دلم نگیرد

 

24_امشب تمام حوصله ام را
در یک کلام کوچک
در تو
خلاصه کردم
ای کاش می شد

یک بار
تنها همین
یک بار
تکرار می شدی!
تکرار..

 

25_گاهی نگاهش که میکنی میبینی
دوستش داری، مهربان است و بی ریا…
در خیالت برای احساست به او، لباس عشق میدوزی!
اما هرجور که اندازه میگیری میبینی به قدوقواره اش نمیخورد
دلگیر میشوی، دوباره محاسبه میکنی
اما…
نه نمیشود، قدوقامت احساست به او، به پای عشق نمیرسد
دوباره اسیر تردید میشوی،
آرام آرام احساست را کنار میزنی ،
و تنها میشوی…
با پیراهنی که هنوز اندازه “هیچکس” نیست..

 

26_توی زندگی هر کدوممون شبهایی بوده که …

جـون کَندیم تا صبح شـده …!

 

27_تنهایی شاید روزای آدم و خراب نکنه!!
اما
شبای آدم و نابود میکنه…:



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/26 ساعت 11:27 ص توسط m!l@d


من همون جزیره بودم
خاکی و صمیمی و گرم
واسه عشق بازی موج ها
قامتم یه بستر نرم

یه عزیز دردونه بودم
پیش چشم خیس موجا
یه نگین سبز خالص
روی انگشتر دریا

تا که یک روز تورسیدی
توی قلبم پا گذاشتی
غصه های عاشی رو
تو وجودم جا گذاشتی

زیر رگبار نگاهت
دلم انگار زیرو رو شد
برای داشتن عشقت
همه جونم آرزو شد

تا نفس کشیدی انگار
نفسم برید تو سینه
ابر و باد و دریا گفتن
حس عاشقی همینه
.
.
اومدی تو سرنوشتم
بی بهونه پا گذاشتی
اما تا قایقی اومد
از منو دلم گذشتی

رفتی با قایق عشقت
سوی روشنی دریا
من و دل اما نشستیم
چشم به راهت لب دریا

دیگه رو خاک وجودم
نه گلی هست نه درختی
لحظه های بی تو بودن
میگذره اما به سختی

دل تنها و غریبم
داره این گوشه میمیره
ولی حتی وقت مردن
باز سراغتو میگیره

میرسه روزی که دیگه
قعر دریا میشه خونم
اما تو دریای عشقت
باز یه گوشه ای میمونم



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/22 ساعت 8:19 ع توسط m!l@d


میبوسمت میگی خداحافظ

این قصه از اینجا شروع میشه

من بغض کردم تو چشات خیسه

دست دوتامون داره رو میشه

تو سمت رویای خودت میری

میری و من چشمامو میبندم

ما خواستیم از هم جدا باشیم

پس من چرا با گریه میخندم؟

میبینمت میری ولی میری نمیبینی

میبوسمت از من ولی دستاتو میگیری

.

.

چقدر تنهایی بده بگو حال توأم اینه؟

اگه این عشق کشته شه پای تو هم گیره

قول داده بودم به مرور زمان خوب شم

یکم انصاف داشته باش نزار خورد شم

ببین شاید الان بگی تقصیر ما نیست

این داستان عشقه تو تقویم تاریخ

ولی مگه میشه اون همه خاطره رو گور کرد و

بعد نشست فقط فاتحه شو خوند؟ نه

نمیتونم توی کتم نمیره

مگه میشه عشق یک شبه عقب بشینه

بدون خالیه جات تا که تو پرش کنی

واسه آدمی که یک عمر تو بتش بودی

من که هر کاری کردم که نری یه وقت. نه

نمیدونم چرا یهو زدی بهم. من

عاشقتم اینو انکار نکن

مثه فیلمی که هیچوقت اکران نشد

.

.

تو فکر میکردی بدون من

دلشوره از دنیای ما میره

اینجا یکی همدرد من میشه

اونجا یکی دستاتو میگیره

گفتی که میتونی بری اما

بغض تو دستاتو برام رو کرد

ما هر دو از رفتن پشیمونیم

جون دوتامون زودتر برگرد

 

میبینمت میری ولی میری نمیبینی

میبوسمت از من ولی دستاتو میگیری

 



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/22 ساعت 11:29 ص توسط m!l@d


این همه پست رو میذارم.شما هم میاید میخونید و میرید
ولی کسی نمیفهمه که تمام اینا رو از ته دل مینویسم
کسی نمیفهمه اینا حرفای دلمه
نمیفهمه چقد واسه من سخته وقتی با کس دیگه مبیبینمش
چقد سخته وقتی با یکی غیر از من گرم میگیره
نمیدونید من دوسش دارم
نمیدونید چقد سخته از دوریش بمیری ولی حق نداشته باشی اظهار کنی
سخته وقتی نباید تو چشماش نگاه کنم
سخته فقط از دور فقط به رفتنش نگاه میکنم
سخته اون مسیرو که با هم میرفتیم تنها برم
سخته وقتی میبینم اون ساعتایی که با من بود رو حالا با کس دیگه ست
سخته وقتی واسش منتظر میمونه
سخته همه آرزوهامو فراموش کنم
به خدا سخته وقتی دوسش دارم و کنارم نیست
اینارو چجوری بهش بگم؟
باید چکار کنم که دوباره پیشم باشه؟
یه نفس عمیق میکشم
پیش بقیه بغضمو با یه لیوان سکوت سر میکشم و میگم چیزی نیست
ولی شما بدونید عاشق نور خسته شده و داره تو تنهایی میمیره
شما بدونید من عاشقم...........
عاشق



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/21 ساعت 8:55 ع توسط m!l@d


سلام

امیدوارم حالتون خوب باشه.

بعضی از پستای قبلیم تو آرشیو زمستان 91 ذخره شده.

فقط خواستم بگم که به اونا هم نگاه کنید

در اولین پستم نوشته بودم بدون توجه به گذشته آینده ای روشن خواهم ساخت.

اما الان فهمیدم نمیتونم

آخه فراموش نمیشه........دلم شکست

"قسم خورده بودم اگه از تو جدا شم

دیگه حتی یه لحظه تو فکرت نباشم

ولی دیدم نمیشه نمیشه نمیشه

که فکرت نباشم

نه دیروز و نه امروز و نه فردا

همیییییشه"

نمیشه..........



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/20 ساعت 2:31 ع توسط m!l@d


چی تو چشاته که تورو

انقد عزیز میکنه

این فاصله داره منو

بی تو مریض میکنه

اینکه نگات نمیکنم

یعنی گرفتار توام

رفتن همه ولی نترس

من که "طرفدار" توام

هرچی سرم شلوغ شد

رو قلب من اثر نداشت

بدون تو دنیای من

انگار تماشاگر نداشت

منو نمیشه حد زد

با این غرور لعنتی

هیچ وقت نخواستم ببینیم

تو لحظه ناراحتی

میخواستم نبخشمت

یکی ازت تعریف کرد

دیدن تنهایی تو

منو بلاتکلیف کرد

بیا و معذرت بخواه

از جشنی که خراب شد

از اون که واسه انتقامم از تو

انتخاب شد.....

.

.

.

این آهنگو بخاطر یه بازدید کننده گذاشتم که به نظرم شادمهرو دوس داره.

البته نه اینکه من شادمهر رو دوس ندارما.... عاشقشم.

این آهنگ به زندگیمم میخوره.

ولی داستان من یه کوچولو فرق داره

فرقش اینه که اون دیگه تنها نیست که بگم: "دیدن تنهایی تو منو بلاتکلیف کرد"

"از اون که واسه انتقامم از توانتخاب شد".اینم عاشقشم

از همینجا بهش میگم ببخشید.

امیدوارم روزای خوب برگرده.ولی........................ بعید میدونم.



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/20 ساعت 2:12 ع توسط m!l@d


دلم بشکنه حرفی نیست
حقیقت رو ازت میخوام
بهم راحت بگو میری
حالا که سرد رویاهام
نمیدونم کجا بود که
دلت رو دادی دست اون
خودت خورشید شدی بی من
منم دلتنگیه بارون
یه وقت فکر منم کن که
دلم داغونه داغونه
تو میری عاقبت با اون
که دستام خالی میمونه
دلم بشکنه حرفی نیست
فقط کاش لایقت باشه
میرم از قلب تو بیرون
که عشقش تو دلت جا شه
.
.
دلم بشکنه حرفی نیست
اگه تو یار و همراشی
ولی میشد بمونی و
کمی هم عاشقم باشی
نمیدونم کجا بود که
دلت رو دادی دست اون
خودت خورشید شدی بی من
منم دلتنگیه بارون
همه فکرش شده چشمات
گاهی دستاتو میگیره
یه وقت تنهاش نذاری که
مثه من میشه میمیره
دلم بشکنه حرفی نیست
فقط کاش لایقت باشه
میرم از قلب تو بیرون
که عشقش تو دلت جا شه

.

.

مازیار فلاحی



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/20 ساعت 2:10 ع توسط m!l@d


bazam EBI. "negaranet misham".....nemikham ba neveshtane in ahang zibayisho kharab konam.lotfan khodetun gushesh konid



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/18 ساعت 12:50 ع توسط m!l@d


این آهنگ رو خیلی دوس دارم
تازگیا ابی خونده:
همین خوبه ..............
همین خوبه که غیر از تو همه از خاطرم میرم
هنوز گاهی سراغتو از این دیوونه میگیرن
به جز تو همه میدونن واست این مرد میمیره
واسه همین جداییتو کسی جدی نمیگیره
همین خوبه که با اینکه چشاتو روی من بستی
تو چندتا خاطره با من هنوزم مشترک هستی
همین خوبه که آرومی و حس میکنی آزادی
که دست کم تو عکسامون هنوزم پیشم ایستادی
واسه من کافیه اینکه تو از من خاطره داری
به یادشون که می افتی واسه من وقت میذاری
همین خوبه..... همین خوبه.....
همین خوبه که با این که سراغ از من نمیگیری
ولی تا حرف من میشه یه لحظه تو خودت میری
به جز تو همه میدونن واست این مرد میمیره
واسه همین جداییتو کسی جدی نمیگیره



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/18 ساعت 12:49 ع توسط m!l@d


دیگه کار از کار گذشت
منم با حرفات خوشم
ولی چشمات میگفتن
که کم کم باید بارو بست
از وقت رفتنت
چشام هر شب غرق اشکمه
اگه اینه عشق اگه اینه آخرش
اگه از اول فقط این بود باورت
اگه هرچیزی خوردت کرد رفت
اگه مشکلات رو بت کردن
من بیشتر شکستم و
رفتنت میده بیشتر شکنجم
نامه هاتو حفظم من
همه خاطراتو دیگه حس کردم
نذار غرور کاری کنه گذشت نکنیم
بیا برگرد.مانع هارو بشکن پس......



  





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ