کلبه ی نور
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  m!l@d[4]
 

سلام همتونو دوست دارم مواظب خودتون باشین همین

    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 38
کل بازدید : 43256
کل یادداشتها ها : 64

پیوست ها

< 1 2
نوشته شده در تاریخ 91/12/18 ساعت 12:48 ع توسط m!l@d


به دادم برس.من دارم میرم از دست
هوزم از عشقم اگه تو دلت هست
به دادم برس من کسی رو ندارم
به جز شونه تو کجا سر بذارم؟
نگاه کن تو چشمام ببین چی کشیدم
تو نیستی و بی تو ته خط رسیدم
ببین من بریدم به دادم برس
ته خط رسیدم به دادم برس



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/17 ساعت 10:47 ص توسط m!l@d


بهم گفتن عشقت دروغه.

ولت کردم بدونی حرفای پشتم راست نیست........

حالاکه دوریم از هم چطوری؟ خوبی یا نه؟
من که دوس داشتم تو همیشه بودی کنارم
زمونه نذاشت قدم بزنیم زیر بارون
خیلی آروم دلم واست بخونه خانوم
عزیزم بعد تو شونم جای هیچکی نیست
الان گوشه عکست روبان مشکی نیست
خانومی تو همیشه تو قلبم زنده میمونی
..... واسه اون صدات دل تنگه.میدونی؟
بهت گفتم که زندگیم بی کم و کاست نیست
ولت کردم بدونی حرفای پشتم راست نیست
................................



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/17 ساعت 10:43 ص توسط m!l@d


سلام
دیروز چهارشنبه بود
یه روز تکراریه دیگه
هرکاری میکنم تا روزا مثل هم نباشه نمیشه.
کلی برنامه ریزی ولی وقتی صبح میشه میبینم دل خوشی ندارم که اون همه برنامه رو اجرا کنم



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/15 ساعت 3:41 ع توسط m!l@d


یکی بهش زنگ بزنه............

بگه هنوز تو فکرشم

بگه هنوز مثل قدیم

ناز نگاشو میکشم......................



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/15 ساعت 3:36 ع توسط m!l@d


امروز سه شنبه ست

حالم از هر روز بدتره

کمبود اون دوست کاملا حس میشه.ولی چه فایده؟

کاش خدا ببینه..................

شاید داره میبینه و کاری نمیکنه.

آخه خدا جووون نمیخوای یه کاری بکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خسته شدم دیگهدلم شکست



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/15 ساعت 3:27 ع توسط m!l@d


دوستی حادثه و جدایی قانون است.

بیایید حادثه ساز و قانون شکن باشیم...............گل تقدیم شما

 



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/7 ساعت 7:6 ع توسط m!l@d


دستمو گرفتی و گفتی:

چقدر دستات عوض شده

چشمامو بستم و تو دلم گفتم بی معرفت دستای من عوض نشده.....

تو به دستای دیگری عادت کردی.دلم شکست



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/7 ساعت 6:58 ع توسط m!l@d


وای....چقدر آروم میخوابی تو نازم

آخه خبر نداری احساسم چیه؟

اون که دل بهش دادم کیه؟

خوابی بازم....وای...

چقد امشب بی تو بیتابم

نه پیشمی و نه میخوابم

مثل هرشب مست و خرابم

امشب خوابی بازم

چقدر سرده کجایی بی من؟

بگو لحظه هام رویایی میشن

میای تو دوباره

مثل ستاره

با هم میسازیم یه دنیای بی غم

ای واااای بازم شب شد و من

میخوام تا صبح از تو بگم

بدون نمیری از تو دلم

پس با چشای بسته بخند

میگی اشکامو ندیدی.نه؟

تو قول دادی بهم نری بی من

وقتی از خواب میپریشم

میخوام بگم دیوونتم

 



  



نوشته شده در تاریخ 91/12/6 ساعت 7:32 ع توسط m!l@d


به نام خدایی که در این نزدیکیست.....

سلام به همه

امیدوارم حالتون خوب باشه.من با مشورت با دوستی به اسم حمیدرضا تصمیم گرفتم که در این وبلاگ حرف دلمو بزنم.

حرفایی که گفتنش تو این جامعه فقط باعث ناراحتی افراد میشه.

به نظرم اینجوری هم کسی رو ناراحت نمیکنم هم حرفا تو دلم نمیمونه.

پس پیش به سوی روزای باحال و شاد.بدون فکر به گذشته آینده ای درخشان را خواهم ساخت...چشمک

البته باکمک دوستای خوبم.گل تقدیم شما

 



  





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ